امشب خیلی برنامه تلویزیون بهم چسبید و همه ی این الطاف رو مدیون پدر بزرگوارمم
اگر درست گفته باشم مسافران کهکشان (اگر اشتباه بود چک میکنم )
حرف هایی نجومی و اکثر سوالات در مورد مریخ و زندگی درمریخ بود
نکته ی حائز اهمیت برای من اینجاش بود که:
من نمیدونستم زندگی تو مریخ باعث پوکی استخوان ها میشه ، کمی هم بطوری که اصلا محسوس نیست تغییر قد و اندازه داری :))
ممنون از خانم دکتر انسیه عرفانی :)
ممنون از شبکه چهارم سیما :)
حالم روبراه نبود ،با چشم های بسته تو اتاقم دراز کشیده بودم که ییهو عطرش پیچید تو فضا، لبخندی زدم و عمیق تر از همیشه نفس کشیدم
گفتم : مرسی که هستی حالم و خوب میکنی :)
تن صداشو برد بالا وگفت: فقط همییین ؟!
پنج دقیقه بعد
مامان :بیا داخل دختر لیچ آب شدی، سرما میخوریا
غربت همین دلی است که میگیرد
چون کودکان بهانهی دستت را.
عبدالمهدی نوری
سلام بر خوبان دوعالم
خوب هستین ؟
عرضم به حضور مبارکتون که دل تنگتون بودم در جریان بودین من منتظر بودم آبان ماه و تمام عواملش همه ختم بخیر بشن و با خیال راحت بیام کنارتون یه سینی چایی بریزم بشینیم دور کرسی و گل بگیم گل بشنویم
که ییهو بنزین گرون شدُ :/ نت رفت :/
خلاصه
بیاین از خودتون بگین ازین ده روزی که گذشت :)))
تا از قلم نیفتاده
حکومت آذر ماهی ها رو تبریک میگم ، خوش بدرخشین ته تغاری های پاییز :) تولدتون مبارک❤
پس این قلب برای چه میتپد؟ وقتی ندارمت
دلتنگم
دلتنگم
بازوی مادر را بغل گرفته و گریه ی بی امان
تو فیلم Annihilation
یه دیالوگ داشت زن میگفت:
منم دخترمو از دست دادم
ولی شاید بشه گفت دونفرو از دست دادم
دخترم
و
خودِ سابقم رو.
حکایت من هم همینه
خانم سیمین بهبهانی در جایی میفرمایند:
رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز
می برم جسمی و دل در گرو اوست هنوز
+بله یه موقع هایی فقط جسمت از کنارش میره ،یعنی در واقع تنها چیزی که میتونی با خودت ببری همین جسم هستش،یه چیزایی رو هیچ وقت نمیتونی با خودت ببری؛ مثل دل
دل شاید تا ابد برای اون بمونه ،هدیه با ارزشیه ؛مگه نه ؟ :)
مدت زمان: 44 ثانیه
آخر هفته های من در ماه :))))
+ سلام رفقا :)
خوبید ؟ خوشید ؟ بهترین ؟
این پست رو میخواستم آخر هفته بزنم ولی بقدری دلتنگتون بودم که دلم تاب نیاورد و الان در خدمتتونم
چونکه گمون نکنم تا الان بهتون گفته بودم یا نه
اما روز های جمعه ی من مزین شده به ترانه های قدیمی و یطور خاص خودشه و حس نوستالژیک بسیاری درونش موج میزنه :))
اینی هم که شنیدین کاری از بانو حمیرا است که انشاالله جمعه واستون درج میکنم . :)
کرونا تو چین یا ژاپن با اون نظم نهادینه شدهی وحشتناک و احساس مسئولیت بینظیر مردمشون اونهمه تلفات داد واقعا حضور کرونا تو ایران ترسناکه
-پینادو
ویروسه نصف دنیا رو خورده اینا میگن دستاتو بشوری کافیه.
ـ پینادو
دردناک ترین واقعیت تلخ این روزها:(
+برگرفته از چنل آی آر
راستی اگه آب دستتونه بذارید زمین و برین فیلم راز چشم هایش
(The Secret in Their Eyes)
رو ببینید
پ.ن: فیلم آرژانتینیه، کارگردانشم : Juan Jose Campanella هستش
یه سکانس خیلی جالب داره، دوستمون که خانمش بعد از به شکل وحشتناکی به قتل رسیده تو ایستگاه قطار هرروز منتظر برگشتن قاتل میشینه، بعدش آقای ریکاردو دارین که بازجو و یا همون وکیل قصه اس میاد کنارش میشنیه و تحت تاثیر غمی که اون آقا بخاطر از دست دادن همسرش داره، قرار می گیره؛
اون آقا همونجا به ریکاردو میگه:
"بدترین قسمتش اینه که شروع کردم به فراموش کردنش و برای اینکه در یادم بمونه باید کلی به خودم فشار بیارم!"
واقعا خیلی ناراحت کننده اس اونجا که شروع می کنی به فراموش کردن یه نفر، کم کم از یادت میره، عشقی که بینتون بوده، حسی که بینتون بوده، و شاید حتی چهره اش!
(اما بعید می دونم آدم ها چشم هارو فراموش کنن)
در ادامه بهش میگه که چطور خاطرات دارن عذابش میدن مثلا حتی اینکه خانمش بهش گفته چای با لیمو براش خوبه رو یادش میاد؛
یعنی حتی ساده ترین چیزها رو بیاد میاری، و با یادآوری هر کدوم از این ها فقط داری خودتو عذاب میدی
دیگه این فقط یه سکانسش بود شما برید فیلم رو ببینید و لذت ببرید
بعضی ها عادت شده واسشون آدم ها رو پله کنن تا به خواسته ی خودشون برسن و (به عبارتی سواری بگیرن) .شده حکایت مدیر ما
امروز مدیرمون بزور میخواست بکشتمون سرکار با اینکه تعطیل اعلام شدیم
خب بچه ها ناقل ویروس اند و حتی خود من ، حالم هیچ خوب نبود و نیست حوصله ی بحث با ایشون رو نداشتم مکالمه رو خلاصه کردم دیدم متوجه نمیشه مادرم گوشیو ازم گرفت به حول قوه ی الهی جوری دهانش را دوخت که تمام دهان دوختن های قبل سو تفاهم بود :)))
مادر❤
همراه ، حامی و عشق ابدی من ❤
نمیدونم چقدر به اینکه دنیا کوچیکه اعتقاد دارین اما برای من اثبات شده است و چندین بار هر کدام به شکلی متفاوت از دیگری
بخواهم جدیدترینش رو بگم اینه که :
از همکلاسی های دانشگاهم خیلی ساله بیخبرم تا اینکه یکی شون پیام داد و ازین حرفای خاله خان باجی که دلم تنگته و.
گفت که ازدواج کرده خوشحال شدم و آرزوی خوشبختی واسش کردم
عکس دونفره ای از خودش و همسرشبه اشتراک گذاشت همینطور که نگاه کردم حس کردم این مرد آشناس
تا اینکه خاطرم اومد این آقا تو همون سالهایی که به بیخبری از منو این همکلاسی گذشته چندین بار مکررا تو دایرکت من درخواست میدادن :))))))
الهی که خوشبخت باشن کنارهم :)
این قضیه باعث شد من نیم خطی به همسرآینده ام تقدیم کنم :
ببخش که سردرگم و تنها گذاشتَمت
همینطور که داری برای زندگیمون تلاش میکنی دایرکت یادت نره :))
غسان کنفانی خیلی پدرانه نصیحت میکنه، میگه:
به کسی که برایت نمینویسد، مزاحمِ روزهایت نمیشود، دربارهات نمیخواند، مهم ترین تاریخ های تو را حفظ نمیکند و زندگی ات را پُر از کارهای شگفت انگیز نمیکند، وابسته نشو.
درباره این سایت